سلسله داستان‌های مهاجرت به کانادا  – مجوز کار تمام‌وقت در حین تحصیل – قسمت اول 

دکتر امیرحسین توفیق – ونکوور

راج، در ژوئیهٔ سال ۲۰۱۸ با گرفتن پذیرش تحصیلی و متعاقب آن ویزای تحصیلی، وارد کانادا شد. پدرش در زمان اقدام برای گرفتن ویزای تحصیلی، مشابه بسیاری از دانشجویانی که وارد کانادا می‌شوند، در یک محضر ثبت اسناد حضور پیدا کرد و با تهیهٔ تعهدنامهٔ مالی و ارائهٔ گواهی‌های بانکی لازم، اعلام کرد که تا زمانی که فرزندش در کانادا حضور داشته باشد، متعهد به تأمین تمامی هزینه‌های او، اعم از تحصیل، زندگی و خوردوخوراک خواهد بود. در فرودگاه دهلی نو، زمانی که راج کارت پرواز را دریافت کرد و برای آخرین بار به‌سمت خانواده‌اش رفت تا از آن‌ها خداحافظی کند، پدر همسر آینده‌اش به او گفت:

«هر زمان رسیدی و شرایط را کاملاً بررسی کردی و از همه‌چیز اطمینان حاصل کردی، برگرد و ازدواج کن و دست همسرت را بگیر و برو.»

راج موافقت کرد و پس از خداحافظی به‌سمت گیت خروجی پرواز‌ها برای سوارشدن به هواپیما رفت.

راج در فرودگاه ونکوور پس از طی مراحل قانونی و دریافت مجوز تحصیل، به‌سمت محل اقامتی که یکی از دوستانش برای او تدارک دیده بود، حرکت کرد. تقریباً دو ماه از ورود راج به کانادا نگذشته بود که خانوادهٔ خود و همسرش شروع کردند به تماس‌گرفتنِ مداوم با او و درخواست اینکه هر چه زودتر تکلیف همسر آینده‌اش را که مدتی بود با هم نامزد بودند، مشخص کند. چرا که در فرهنگ آن‌ها، نباید فاصلهٔ زیادی بین نامزدی و عروسی باشد. نهایتاً راج تسلیم فشار‌های خانواده شد. هر چه خواهش کرد که زمانی که درسم تمام شد برمی‌گردم و با خیال راحت عروسی می‌کنیم و زندگی مشترک تشکیل می‌دهیم، گوش هیچ‌کس بدهکار نبود و نهایتاً علی‌رغم میل باطنی‌اش، در ماه مهٔ ۲۰۱۹، برای انجام مراسم عروسی به‌سمت هندوستان رهسپار شد.

مراسم عروسی بر اساس آنچه در فرهنگ آن‌ها تعریف شده بود، انجام گرفت و راج بلافاصله به‌سمت کانادا حرکت کرد. به‌محض برطرف‌شدن خستگی سفر و برای جلوگیری از تماس‌های مجدد و طولانی خانوادهٔ خود و همسرش، برای ویزای کار همسرش اقدام کرد.

در فرصت زمانی کوتاهی، درخواست ویزای کار همسرش تأیید شد و پس از ارسال پاسپورت به سفارت کانادا در دهلی نو، ویزای کار او صادر شد و او هم به‌سمت کانادا رهسپار شد.

همسر راج زمانی که تاریخ صدور و اعتبار مجوز کاری را که در فرودگاه برایش صادر شده بود دید، از افسری که آن را صادر کرده بود در مورد دلیل اعتبار شش‌ماههٔ اعتبار مجوز کارش پرسید و افسر مرزبانی پاسخ داد که مجوز و ویزای تحصیلی همسر شما در همان تاریخ خاتمه می‌یابد و به‌همین دلیل تاریخ اعتبار مجوز کار شما هم در همان تاریخ منقضی می‌شود. پس از گرفتن پذیرش تحصیلی جدید و در صورت واجدِشرایط‌بودن، مجوز کار آتی شما، با اعتبار پذیرش تحصیلی آینده منطبق خواهد شد.

همسر راج به او پیوست و پس از مدت‌ها دوری اوقات خوشی را با هم گذراندند. مشکلات از زمانی آغاز شد که همسر راج در جستجوی کار به مشکل برخورد. او که در هندوستان فردی متخصص و باتجربه بود، از سوی کارفرمایان مختلف برای مصاحبه دعوت می‌شد، ولی زمانی که کارفرمایان مجوز کارش را می‌دیدند، با این برداشت که حداکثر زمانی که می‌تواند کار کند، شش ماه خواهد بود، از استخدام او منصرف می‌شدند.

دو ماه از ورود همسر راج به کانادا نگذشته بود که روزگار به این خانواده قهر کرد. پدر همسر راج دارفانی را وداع گفت و هم‌زمان پدر راج که قول داده بود هزینه‌های راج را پوشش دهد عنوان کرد که:

«آفت به محصولات من زده است. می‌دانی که من کشاورزم و هیچ منبع درآمد دیگری هم ندارم. به‌همین دلیل، متأسفانه مِن‌بعد هیچ کمک مالی‌ای نمی‌توانم به تو و خانواده‌ات بکنم. فقط خودت هستی که باید شرایط را برای خودت فراهم کنی.»

این حرف پدر راج، گویی آب سردی بود بر روی سر او ریختند. راج بر اساس قانون هفته‌ای ۲۰ ساعت اجازهٔ کار داشت، اما درآمد حاصل از این ۲۰ ساعت کار، کفاف تأمین هزینه‌های زندگی یک خانوادهٔ دونفره را در کانادا نمی‌داد.

روزی که همسر راج خبر داد که باردار است، شادی زیادی به این خانوادهٔ کوچک سرازیر شد، اما پس از چند دقیقه، راج به فکر فرو رفت که با این شرایط جدید، به چه نحوی باید برخورد کند.

راج چند روزی سردرگم بود و بررسی و تحقیق زیادی کرد و با دوستانش مشورت کرد. نهایتاً وقتی اجاره‌بهای خانه و هزینه‌های جاری خانواده به‌همراه هزینه‌هایی که ممکن است همسر باردارش و نوزاد داشته باشد جلوی چشمانش آمد، و از طرفی، امکان دریافت هیچ کمکی هم برایش فراهم نبود، به این نتیجه رسید که درسش را نیمه‌کاره رها کند و فقط کار کند تا از این معضل مالی رهایی یابد و پس از آن مجدداً ادامهٔ تحصیل را دنبال کند.

دسامبر سال ۲۰۱۹، راج با توجه به نزدیک‌شدن به خاتمهٔ اعتبار مجوز تحصیل خودش و مجوز کار همسرش، برای تمدید آن‌ها اقدام کرد، اما با مشورتی که کرده بود دریافت که می‌تواند به‌جای ارسال درخواست تمدید مجوز تحصیل، بر اساس قانونی که برای دانشجویان بی‌بضاعت وجود دارد، برای مجوز کار اقدام کند و به‌همین دلیل، درخواست مجوز کار خودش را هم به وزارت مهاجرت، پناهندگان و شهروندی کانادا ارسال کرد، اما نمی‌دانست که علاوه بر آنکه قرار هست کرونا زندگی‌اش را تحت‌الشعاع قرار دهد، روزگار هم فعلاً خیال ندارد روی خوش به این خانواده نشان دهد.

قسمت بعدی این مطلب را در اینجا بخوانید

ارسال دیدگاه